سفارش تبلیغ
صبا ویژن


عمری در آستانه به سر شد به این خیال ؛ یک آن به پرنیان حضورت بخوانی اَم ...


خاطراتی که مانده اند

خاطره هایی که با رفتنش

نرفتند!

و درست ماندند برای من

درست درون ذهن ِ مشوش من

آری در اینجا زیستن دشوار است

پا نهادن در این دنیا

یعنی قبول ِ بسیاری از مسئولیت ها

یعنی تن سپردن به مرور خاطره ها

یاد ها؛
یادهایی که هرگز به دست فراموشی سپرده نخواهند شد
.
.
.
گوش میسپارم به نجوا های گَنگ ِ مرغابی های برکه ی دلتنگی

این روز ها نبض ِ پیچک های احساس را به خوبی میفهمم

نمیدانم چرا ولی حس عجیبی دارم

مثل حس ِ رسیدن!

مثل حس تولدی دوباره!

آغاز میشوم این بار

کنار کلبه ی کوچک تنهایی ام

درون "مرداب ِ سکوت"

روی دست های مهربان ِ نیلوفـر !!!
.
.
.
وچقدر لذّت بخش است حتی برای لحظه ای دور شدن از دنیای ماشینی!

رفتن به عمق ِ خیال

به عمق ِ احساس ِ یک سنجاقک !!!

گل نیلوفر.نیلوفر آبی.زیبای مرداب.آرامش نیلوفری

پی نوشت:هـر جـای دنـیا میـخواهـی بــاش ...  مـــن، احســاســم را ... باهمــین دســت نوشتـــه ها .... به قـلـبت میــرسـانـم.


| شنبه 91/7/22 | 10:12 عصر | نیلوفــر سـرابـِی | نظر