• وبلاگ : ♫♪زيبـــاے مُرداب ♪ ♫
  • يادداشت : .•°*¤ يادش بخير...بچه كه بوديم... ¤*°•.
  • نظرات : 14 خصوصي ، 69 عمومي
  • پارسي يار : 9 علاقه ، 7 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بچه که بودم
    از جريمه هاي نانوشته که بگذريم
    سلماني و ساعت و سيب
    سکه و سلام و سکوت
    و سبزي صداي بهار
    هفت سين سفره ي من بود
    بچه که بودم
    دلم براي آن کلاغ پير مي سوخت
    که آخر هيچ قصه يي به خانه نمي رسيد
    بچه که بودم
    تنها ترس ساده ام اين بود
    که سه شنبه شب آخر سال
    باران بيايد
    بچه که بودم
    آسمان آرزو آبي
    و کوچه ي کوتاه مان
    پر از عبور
    چتر و چلچراغ و چلچله بود


    پاسخ

    بله ...ممنون از حضورتون :)